گفتار در بندگیِ خودخواسته

گفتار در بندگی خود خواسته

“‌اما پزشکان به درستی اندرز می‌دهند که بر زخم های درمان‌ناپذیر مرهم ننهید و سنجیده نیست که بخواهم مردم را تکان دهم؛ زیرا دیری است که از هوش رفته‌اند و همین که دیگر از دردِ خود آگاه نیستند نشان می‌دهد که بیماری‌شان کشنده است. پس بیایید کندوکاو کنیم و ببینیم آیا می‌توان پی برد چگونه این میل کهنه به بندگی چنین ژرف ریشه دوانده است که اکنون دیگر عشق به آزادی چندان هم طبیعی نمی‌نماید!”

گفتار در بندگیِ خودخواسته، صفحه37

اتیین دو لا بوئسی، شاعر، نویسنده و فیلسوف فرانسویِ دوره‌ی رنسانس کتاب “گفتار درباره‌ی بندگی خودخواسته” را هنگامی که تنها بیست سال داشته است نگاشته است. با این حال این کتاب کیفرخواستی عمیق، مستند و عالمانه علیه استبداد است؛ که نشان از دانشِ عمیق و روح آزاده‌ی او دارد. میشل دو مونتنی فیلسوف بزرگ فرانسه، هنگامی که دستنوشته دو لا بوئسی را خوانده بود، بدنبال نویسنده کتاب می‌گشت و با پیدا کردن او، دوستی صمیمانه‌ای بین آن دو برقرار شد. دوستی دو لا بوئسی و مونتنی مثالی از دوستی عمیق بود، دوستیِ بارورِ دو ذهن پیشرو، در زمانه‌ای که در آن خوشبینی‌های رنسانس، جایش را به بدبینیِ ناشی از جنگهای مذهبی می‌داد. مونتنی درباره این دوستی ژرف و سبب و بنیاد آن با بیانی بسیار ظریف گفته است چیزی ندارد بگوید جز اینکه “او او بود و من من”. مرگ زودهنگام دو لا بوئسی در سی و سه سالگی ضربه‌ای سنگین بود بر ذهن مونتنی. گاهی حتی گفته‌اند مونتنی به نوشتن پرداخت تا جای خالی آن مصاحبِ از دست رفته را پر کرده باشد.

خواندن کتابِ گفتار در بندگی خودخواسته، وقت زیادی نمی گیرد، اما بسیار روشنگر است.

دیدگاهتان را بنویسید