دکتر قطب الدین صادقی در روزنامه شرق نوشت: سوانح بزرگ در هر کشوری اتفاق میافتد. آنچه بسیار مهم است، ساماندهی برای کمک به مردم است. در شیوههای فرهنگ سنتی ما تودههای مردم هم بهشدت احساس مسئولیت میکنند.
همچنان که در حوادث اخیر دیدیم، همبستگی مردم و یاری تودههای مردم با سازمانهای خودجوش حتی بسیار درخشانتر از دولت بود. ضمن اینکه چهرههایی پیدا شدند که با تأسی از روح جوانمردی کهن این سرزمین – مانند کاری که تختی برای زلزله بوئینزهرا کرد- به میدان آمدند و افکار عمومی را حساس کردند و کمکهایی جذب کردند. همه این کارها ستایشبرانگیز است.
در فجایع و حوادث بزرگ، آدمها از پوسته خودخواهیهای فردی به در میآیند و صاحب روح جمعی ستودنیای میشوند و وحدت، همدلی و همبستگی بهترین تجلی را پیدا میکند. رنجدیدن زنان، مردان و کودکان در این سانحه با مشاهده این همبستگی مردمی، اندکی تشفی پیدا میکند. متأسفانه باید گفت مردم خیلی زودتر و بهتر به داد زلزلهزدگان رسیدند تا دولت. در این میان مسئلهای بسیار آزاردهنده که واقعا باید چارهای برای آن پیدا کرد، سوءاستفاده برخی از چهرههای هنری، ورزشی و سیاسی از این حادثه است که برای خودنمایی و اینکه نشان بدهند مردمی هستند و کمک میکنند، همراه با تعدادی فیلمبردار و عکاس رفتند و از مردم بهعنوان ابزاری در جهت تبلیغ شخصی خود استفاده کردند. بسیاری از آنها واقعا دستوپاگیر شدند.
این بخشیدنی نیست. نباید بگذاریم اقدام اصلی انساندوستانه و این روح ملی که به جوش آمده و فوقالعاده ستایشبرانگیز است، با اقدامات این تکچهرههای فرصتطلب مخدوش شود. مسئله فوقالعاده بهنظر من این بود که برای اولینبار نشان داده شد که کرد، ترک، لر، عرب، گیلانی، خراسانی و… فرقی با هم ندارند. همه مذاهب، از زرتشتی و سنی و شیعه تا یارسان و مسیحی احساس مسئولیت کردند. این درآمدن از پوسته تنگنظریها و تعصبها بهنظر من فوقالعاده ستودنی و گامی در راستای تفاهم ملی است.
کمترین سودش این است که ما یاد میگیریم حداقل در بزنگاههای تاریخی که گرفتار مصیبتی شدیم، روح ملی و همبستگی خود را نشان دهیم. این به نظرم دستاورد بزرگ این حادثه اسفانگیز است. در این شرایط هنرمندان، ازجمله موسیقیدانها و هنرمندان تئاتر به نفع زلزلهزدهها به میدان آمدهاند، فروش تئاترهای خود را وقف کردهاند یا کتاب یا تابلوی نقاشی به سود زلزلهزدهها فروختهاند و ورزشکاران مدالهای قهرمانی خود را حراج کردهاند. همه این اقدامات درخورتوجه و حرکاتی نمادین است. پولی که از یک شب اجرای تئاتر بهدست میآید، ناچیز است اما همین ارزشمند است. فرانسویان دراینباره ضربالمثل زیبایی دارند که میگوید:
c’est l’intention qui compte «مهم نیت است». اگر بخواهی به شخصی هدیه بدهی، چه یک شاخه گل باشد و چه یک قصر، یکی است.
فکر میکنم در این اتفاقات، نیت بود که مهم بود؛ اینکه همه احساس همدلی کردند. اینها ستایشبرانگیز است و نشان میدهد ظرفیتهای انسانی و روح انساندوستانه ما با وجود سوداگری و پولپرستی و رقابتهایی که این روزها در همه عرصهها هست و بر جامعه ما حاکم شده است، هنوز جرقههایی میزند و ما را به زندگی انسانیتر توأم با آشتی، وحدت و دوستی دلگرم میکند.